دانلود رمان گلی در شوره زار از نسرین ثامنی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
فرشته در خانواده ایی نابسامان زندگی می کند. پدر او فردی معتاد است که از همسر خود برای تأمین اعتیاد ش پول می گیرد. مادر فرشته با خیاطی روزگار می گذراند. برادر او نیز ترک تحصیل کرده و برای کمک به معاش خانواده در یک نجاری کار می کند. پدر فرشته هر گاه پولی ندارد به جان فرشته می افتد و او را زیر مشت و لگد می گیرد. او فقط در دبیرستان با خانم شاهمیری صمیمی است. خانم شاهمیری از او دعوت می کند که به خانه آنان برود. این میهمانی سرآغاز آشنایی او با منوچهر برادر خانم شاهمیری می شود و روزگار برای فرشته عوض می شود.
خلاصه رمان گلی در شوره زار
صبح روز بعد طبق معمول مریم را در مدرسه دید در فرصتی کوتاه چند لحظه با هم صحبت کردند، فرشته از وضع خانه پرسید و مریم گفت که مثل روزهای قبل، رفتارشان با من همانگونه است که بوده قرار شد که بقیه صحبت هایشان را به بعد از پایان مدرسه موکول نمایند و وارد کلاس شدند. خانم شاهمیری چند روزی بود که مراقب حرکات و رفتار این دو دختر بود و زندگی پریشان آنها تاثیر عجیبی روی او نهاده بود چند بار به خود گفت که برود و از نزدیک با زندگی پردرد و رنجشان آشنا شود ولی نمی خواست عقده ی حقارت را در وجودشان پرورش دهد بنابراین به همین صحبت ها و درد دل ها
اکتفا می کرد، بیش از هر چیز خودش را به فرشته نزدیکتر می دید و نمی دانست که در چشمان زیبای این دختر غمگین چه رازی نهفته است که او را مجذوب خود می سازد ظاهر معصوم و بی آلایش فرشته هر بیننده ای را شیفته ی خود می ساخت آن روز پس از پایان ساعات درس از مریم و فرشته خواست که به نزد او بروند وقتی همه از کلاس بیرون رفتند، جز آن سه نفر کس دیگری در کلاس نماند. قلب های هر سه مهربان بود و در مغزهایشان افکار بیشمار… خانم شاهمیری جویای حال بچه ها شد و مختصر در جریان کارهایشان قرار گرفت، خیلی مایل بود که از نزدیک با آنها گفت و گو کند بنابراین
در خلوت با هم صحبت کنند، فرشته و مریم از این پیشنهاد به گرمی استقبال کردند و با خوشحالی از خانم شاهمیری جدا شدند. در راه مریم به فرشته گفت: برای تو عجیب نیست؟ فرشته که در افکار خود غرق بود گفت: چی عجیبه؟ اینکه چرا خانم شاهمیری اینقدر به ما و سرنوشت ما توجه داره، تا به حال کدوم خانم دبیری را دیدی که به زندگی شاگردش علاقه نشون بده؟ نمی دونم، ولی خانم شاهمیری با تمام دبیرای دیگه فرق داره من هرگز به اون به چشم یک دبیر نگاه نکردم بلکه اونو یکی از بهترین دوستای خودم میدونم. مریم گفت: حتی بهتر از من؟ هر دو از این حرف خندیدند و فرشته گفت…