دانلود رمان من و روزهای بی تو بودن از کیوان عزیزی

دانلود رمان من و روزهای بی تو بودن از کیوان عزیزی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان من و روزهای بی تو بودن از کیوان عزیزی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

زیر تیغ آفتاب سوزان اَمرداد( مرداد ماه)، درد و دل کنان راه چشمه را در پیش گرفتند، یانار بخاطر سپیدار اندوهناک و غمگین بود برای آنکه بیش ازاین خود خوری نکند، رو به سپیدار گفت: _کاریه که شده باید حواست رو تو اون عمارت نفرین شده جمع کنی، به هیچ کس اعتماد نکن سالارخان هر چی نباشه دیگه شوهرته و باید فقط به اون اعتماد داشته باشی، دم پرِ، گل بانو خانم هم نباش اینطور که شنیدم خیلی خطرناکه…

خلاصه رمان من و روزهای بی تو بودن

سپیدار بعد از گذشت چند ماه هنوز هم باور نداشت پدرش کسی را کشته باشد، آن هم ۱۴ سال پیش وقتی او یکساله بود. فکر که می کرد از ناراحتی به خود می پیچید، با شک و دودلی پرسید: _ یانار! تو هم مثل بقیه فکر میکنی بابا احمدم بهادرخان رو کشته؟! -نه! چرا اینطوری فکر میکنی ؟! عمو احمد برام حکم پدر نداشته ام بود، همچین آدمی نمیتونه قاتل باشه وقتی بزرگتر شدم اینقدر می فهمیدم که مردا بدون چشم داشت برای زن بیوه کاری نمی کنن ولی عمو احمد انسان شریفی بود که تا لحظه ی مرگ مامان هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد. از پدرت بهتر خاله مریمه که فکر نمی کرد

مامانم میخواد شوهرش رو ازش بدزده… کاسه ی چشمانش پر شد و با بغضی آشکار ادامه داد: _ یادته نرده های خونه زنگ زده بود مامان از مش اکبر خواست بیاد تا قبل از شروع بارندگی رنگشون بزنه؟! من و تو داشتیم تو حیاط خاله بازی می کردیم، یهو قمر خانوم از در اومد با داد و بیداد شوهرش رو برد هرچی هم به دهنش اومد جلوی همسایه ها به مامان بیچارم گفت که میخواسته شوهرش رو از چنگش دربیاره، همون موقع با وجود سن کمی که داشتم فهمیدم مامانم بخاطر بیوه بودن چقدر سختی کشیده! در میان گریه خنده ی تلخی کرد: _ فکر کن مامان من با مش اکبر رنگ کار، یادمه مامان تا

۳روز بخاطر تهمت ناروای قمر خانوم گریه می کرد. بقیه رنگ نرده ها رو هم خودش زد. سپیدار آه پر دردی کشید: -خدا رحمت کنه خاله مارال رو، اهالی روستا به پاک بودنش ایمان داشتن حالا یه چند نفر حرف مفت زن همه جا پیدا میشه، مادر تو کم کسی نبود، دختر مل محمد یزدانی مکتب دار ، تنها دختر باسواد روستا، خاله مارال بود که به مادرم خوندن و نوشتن یاد داد پدرامونم که با هم دوستای صمیمی بودن… حال خوشآیندی که از حرف زدن و درد دل ل با سپیدار پیدا می کرد مثال زدنی بود، کوزه هایشان پرآب کنارشان بود. یانار با دلشوره ای که یهو به جانش افتاد، درحالی که برمیخاست و…

دانلود رمان من و روزهای بی تو بودن از کیوان عزیزی رایگان pdf بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
  • 20 دسامبر 2024
  • 20:30
  • vivaadmin
https://vivadl.ir/?p=479
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
ویوا دانلود
توضیح کوتاه درباره سایت
آرشیو سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ویوا دانلود " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.